منابع و ادله علم اصول فقه


نویسنده: سیف الله صرامی
ناشر: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی(وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی)
تهیه: پژوهشکده فقه و حقوق
چاپ اول: زمستان 1393
شمارگان: 800
قیمت: 14000تومان
سخنی با خواننده(مدیر پژوهشکده فقه و حقوق)

دانش اصول فقه، پس از فقه، مؤثرترین دانش بر فرآیند اجتهاد و نتایج فقهی آن است. گریز از اصول فقه برای هیچ فقیهی ممکن نیست؛ حتی کسانی که تحت عنوان اخباری، مخالف اصول فقه به شمار می‌روند، هنگام استفاده از روایات و نیز در مباحث نظری که در نقد برخی منابع و ادله فقه ارائه می‌کنند، عملاً وارد حوزه اصول فقه می‌شوند؛ برای مثال عالم بزرگ امامیه مرحوم شیخ حر عاملی، عناوین ابواب کتاب گران‌سنگ وسائل الشیعه را بر اساس برداشتی که از مجموع روایات هر باب دارد برمی‌گزیند. این برداشت‌ها آگاهانه یا ارتکازاً، مرهون به‌کارگیری قواعد اصول فقه است، قواعدی چون قانون اطلاق و تقیید و برخی قوانین باب تعارض در اصول فقه مانند حمل بر تقیه برخی روایات معارض. همچنین دانشمند اخباری مشهور ملامحمدامین استرآبادی در یکی از زیرمجموعه‌های فصل قطع از فصل‌های دانش اصول فقه، در مقابل اصولیانی مانند شیخ انصاری و آخوند خراسانی قرار می‌گیرد و قول و بحث اصولی مطرح می‌کند. بنابراین نسبت دانش اصول فقه با دانش فقه، مانند نسبت دانش منطق با همه دانش‌هاست که در همه مباحث آنها حضور دارد و اثر خود را برجای می‌گذارد.
با وجود میراث گران‌سنگی از دانش اصول فقه، نگاه معطوف به فقه در این دانش باعث شده است که توجه ثانوی به خود اصول فقه، در بسیاری از مباحث آن مغفول ماند. بسیاری از مباحثی که در اصول فقه معطوف به فقه مطرح است، می‌تواند دربارۀ خود اصول فقه هم مطرح شود. این نگاه ثانوی حوزه‌ای از مباحث فلسفی مضاف به اصول فقه را پیش رو می‌گذارد. ثمرات متعددی که بر مباحث فلسفه‌های مضاف به دانش‌های مختلف مترتب است، در مورد مباحث فلسفه اصول فقه نیز قابل توجه است.
منابع و ادله علم اصول یکی از سرفصل‌های قابل بررسی در فلسفه اصول فقه است. منابع و ادله فقه در متن مباحث معطوف به فقه در اصول فقه از دیرباز مورد بحث و بررسی بوده است. سرفصل‌های قرآن، سنت، عقل و اجماع در بسیاری از متون اصول فقهی مشهود اهل فن است، چنان‌که ادله‌ای مانند خبر واحد، سیره متشرعه و ظواهر الفاظ نیز در مباحث حجت، در اصول فقه از سابقه‌ای شایسته برخوردار است؛ اما منابع و ادله قابل استناد در اصول فقه، غالباً موضوع بحث و بررسی نبوده است.
به دلیل قرابت فقه و اصول، نقطه عزیمت بررسی منابع و ادله علم اصول همان منابع و ادله فقه است. جای خالی پژوهش بررسی این منابع و ادله برای استناد به آنها در مباحث اصول فقهی است. در این بررسی ممکن است نتیجه این شود که برخی از منابع یا ادله، علی‌رغم قابلیت استناد در فقه، در اصول فقه چنین قابلیتی نداشته باشند. همچنین ممکن است برخی از این منابع و ادله، از نگاه استناد مباحث اصولی به آنها، قابلیت تحولات و توسعاتی را داشته باشند که از نگاه استناد مباحث فقهی به آنها ندارند. پژوهش حاضر تلاش می‌کند به این پرسش اصلی پاسخ دهد که در اصول فقه کدام منابع و ادله و با چه کیفیت و کمیتی قابل استفاده‌اند.
مباحث فلسفی مضاف به هر دانشی، به‌ویژه در آغاز راه، با چالش کم‌فایده‌انگاری روبه‌روست. شاید از همین روست که زایش و پویش آنها در مقایسه با علومی که مضاف‌الیه قرار می‌گیرند، به لحاظ تاریخی، آهنگ کندی دارد؛ اما واقعیت این است که این مباحث، عملاً به صورت پیش‌فرض در همه مباحث علم مضاف‌الیه به کار می‌روند؛ برای مثال وقتی در اصول فقه برای اثبات مسئله‌ای، به دلیل خبر واحد تمسک می‌شود، جای این پرسش است که حجیت خبر واحد برای اثبات مسئله اصولی در کجا ثابت شده است؟ در مباحث حجیت خبر واحد در اصول فقه، معمولاً اذهان متوجه به‌کارگیری آن در فقه است نه در خود اصول فقه؛ اما گویا پیش‌فرض دانشمند اصولی که برای اثبات مسئله اصولی به خبر واحد تمسک می‌کند، حجیت خبر واحد است.
روشن است بررسی مباحث مطرح‌نشده یا کمتر مطرح‌شدۀ این پژوهش در تاریخ علوم اسلامی، پیمودن راه را در آن با دشواری‌هایی روبه‌رو می‌کند. نتیجه این دشواری ناکافی‌بودن پژوهش‌های آغازین برای پاسخ‌دهی جامع و کافی در همه زوایای موضوع خواهد بود. امید صاحب این قلم که به ضرورت انجام وظیفه، پژوهشگر این اثر هم است، بازشدن راهی از تحقیق و بررسی در این موضوع است تا با گام‌های استوار پژوهشگران آینده، کاستی‌ها و کمبود‌های آن جبران شود.
از همه سرورانی که این پژوهش را در فرایند ارزیابی‌ها، نظارت‌ها و شورای پژوهشی در پژوهشکده فقه و حقوق یاری رسانده‌اند تا در نتیجۀ آن، اصلاحات متعدد به انجام رسد، صمیمانه سپاسگزاری می‌کنم. این پژوهش در گروه دانش‌های وابسته به فقه پژوهشکده و با یاری مدیر سابق آن حجت‌الاسلام و المسلمین جناب آقای حسنعلی علی‌اکبریان که تا پایان، نظارت آن را هم بر عهده داشتند و نیز همراهی مدیر کنونی گروه حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای محمدعلی خادمی کوشا انجام گرفته است. ارزیابی بخش‌هایی از پژوهش را علاوه بر ناظر، حجج الاسلام و المسلمین آقایان رضا اسلامی و دکتر محمدتقی سبحانی انجام داده‌اند. در شورای پژوهشی، علاوه بر مدیر گروه دانش‌های وابسته به فقه و ناظر تحقیق، حجج الاسلام و المسلمین آقایان ابوالقاسم علی‌دوست، دکتر احمد واعظی و دکتر محمد صالحی مدیر گروه مسائل فقهی - حقوقی حضور داشته‌اند که از نظرهای ایشان در اصلاحات نهایی پژوهش سود وافری حاصل شد. از خداوند سبحان برای همه استادان نام‌برده پاداش جزیل و توفیقات افزون مسئلت می‌کنم.
همچنین از همکاران گرامی حجج الاسلام و المسلمین آقایان رسول نادری و جلال عراقی، به ترتیب مسئول دفتر پژوهش (دبیر شورای پژوهشی) و کارشناس گروه دانش‌های وابسته که در پیگیری، نظارت، ارزیابی اثر، ارائه مشورت و انجام اصلاحات فعال بوده‌اند و نیز از همه کسانی که در امور نشر این اثر نقش داشته‌اند، تشکر می‌شود.
مدیر پژوهشکده فقه و حقوق(سیف الله صرامی)

درآمد
بدون شک شناخت منابع هر دانشی تأثیر سرنوشت‏سازی بر شناخت آن دانش دارد. آگاهی بیشتر، عمیق‏تر و جامع‏تر از منابع مستقیماً همین اثر را بر آگاهی از دانش به همراه دارد. منابع بر اساس تبیینی که به‏زودی در این تحقیق ارائه خواهد شد، سرچشمه‏هایی‌اند که هر دانشی محتوای خود را از آنجا تهیه می‏کند. هرچند عوامل دیگری مانند مبانی و روش‏ها بر تعیین نهایی محتوا و گزاره‏های دانش، به سهم خود تأثیرگذارند، زمینه و رنگ اصلی گزاره‏های هر دانشی تحت تأثیر منابع آن است؛ برای مثال دریا و جنگل از منابع دانش زیست‏شناسی‌اند. زیست‏شناسان گزاره‏های علمی خود را با سازوکاری معین و طی فرایندهای علمی‌ِ مشخصی از دریا، جنگل و... تهیه می‏کنند. اگر فرض کنیم دانشمند زیست‏شناسی غالباً در محیط جنگل به مطالعه موضوع دانش خود، یعنی بدن موجودات زنده بپردازد، طبعاً بیشتر قوانینی که تدوین می‏کند، مربوط به موجودات جنگلی و زندگی آنان در جنگل خواهد بود؛ ازاین‌رو تعجب‏آور نخواهد بود اگر قوانینی که او یافته درباره موجودات دریایی یا حتی موجودات جنگلی در خارج از جنگل صدق نکند. مثال دیگر دانش روانشناسی است. اگر فرض کنیم دانشمند روانشناسی برای به‏دست‌آوردن قوانین این علم به قوای حسی روی می‏آورد و از قوه ادراکی شهود استفاده نمی‏کند، طبعاً نوع قوانینی که او به دست می‏آورد محدود به قوانینی خواهد بود که از منبع حسی می‏توان به ‏دست آورد.
دانش اصول که یکی از دانش‏های وابسته به فقه است از دیرباز تدوین و تحول یافته است. قواعد کلی‌‏ای که در فقه برای استنباط احکام و وظایف شرعی به کار می‏روند، در اصول فقه تدوین می‏شوند؛ بنابراین فقه تحت تأثیر مستقیم اصول فقه است؛ ازاین‏رو هر تلاشی برای تبیین و تنقیح منابع و ادله اصول، از رهگذر تأثیر بر اصول، بر استنباط‌ها در فقه نیز اثرگذار خواهد بود. برای مثال کسی که برای یافتن گزاره‏های اصولی عمدتاً به عرف یا سیره عقلا رجوع می‏کند و رجوع به سایر منابع حتی قرآن و سنت را در این مورد، فرعی و در بستر اصلی سیره عقلا می‏داند، ممکن است قیاس را در اصول فقه معتبر بداند. صاحب چنین دیدگاهی ممکن است روایات نهی از عمل به قیاس را تحت تأثیر مراجعه کلی به سیره عقلا، حمل بر معانی خاص کند یا اساساً قابل عمل نداند. نتیجه این روند راهیابی قیاس در استنباط‎های فقهی خواهد بود.
در مقایسه با منابع و ادله فقه، منابع و ادله اصول فقه از سابقه قابل اعتنایی در بررسی و تحقیق برخوردار نیست. در حقیقت اصول فقه با سابقه طولانی‌ای که دارد، متکفل بررسی و تحقیق در منابع و ادله فقه است؛ اما دانشی مقدم بر خود اصول فقه که منابع و ادله اصول فقه را بررسی کند، سراغ نداریم. اخیراً که فلسفه‏های علوم به دانش‏های اسلامی راه یافته و «فلسفه فقه» راه خود را باز ‏کرده، «فلسفه اصول فقه» نیز در حال تولد است. «منابع و ادله اصول فقه» می‏تواند یکی از سرفصل‏های مهم «فلسفه اصول فقه» باشد. علی‏رغم فقدان سابقه مستقل برای این بررسی، در آثار اصولی می‏توان اشاراتی پیدا و پنهان برای آن به دست آورد؛ برای مثال محقق حلی در رد استدلال به حدیث «دع ما یریبک الی ما لا یریبک»  برای اثبات وجوب احتیاط می‌گوید: «هو خبر واحد لا نعمل بمثله فی مسائل الاصول».  خبر واحد دلیلی است که این دانشمند اصولی اعتبار آن را در اثبات مسائل اصول فقهی نمی‌پذیرد. در ادامه و در چارچوب ساختار این تحقیق، به سابقه موجود خواهیم پرداخت.
این تحقیق همت خود را بر شناسایی منظم، مدون و عمیق منابع و ادله علم اصول گذاشته است. پرسش اصلی تحقیق این است که منابع و ادله معتبر علم اصول کدام‌اند و شناخت آنها چه نقشی در مباحث اصول فقه و چه تأثیری بر آن مباحث دارد. پرسش‌های فرعی متعددی ذیل پرسش اصلی می‌آید که تلاش کرده‌ایم ضمن پاسخ به آنها به پاسخ پرسش اصلی دست یابیم. از جمله این پرسش‌ها این است که تفاوت منبع و دلیل و رابطه آنها با هم چیست؟ آیا منابع و ادله اصول فقه همان منابع و ادله فقه است که در متن مباحث اصول فقه بررسی می‌شود یا متفاوت از آن است؟ ملاک اعتبار منابع و ادله علم اصول چیست؟ چه تقسیم و طبقه‌بندی می‌توان در منابع و ادله علم اصول ارائه کرد؟ میزان کاربرد هر یک از منابع و ادله در علم اصول چیست؟ آیا همانند منابع فقه، برخی از آنها نسبت به برخی دیگر نقش کنترل‌کننده و اصلی و برخی دیگر نقش فرعی و تابع ندارند؟ و... . پاسخ این پرسش‌ها که جمع‌بندی آن در «نتایج تحقیق» آمده است، در این تحقیق بررسی می‌شود و دستاوردهای تحقیق را تشکیل می‌دهد.
راهی که در این تحقیق طی خواهیم کرد از «کلیات» آغاز می‏شود. در کلیات ضمن بیان مبانی و مفاهیم مورد نیاز برای ادامه تحقیق، فواید و آثار شناخت منابع و ادله اصول فقه، بیش از آنچه در این مقدمه اشاره شد، روشن می‏شود. گزارشی تحلیلی از منابع و ادلۀ به‏کاررفته در اصول فقه بر محور کفایة الاصول نیز در همین قسمت می‏آید و مجموعاً فصل اول را می‏سازند. در فصل دوم «منابع و ادله نقلی» اصول فقه و در فصل سوم «منابع و ادله عقلی» بررسی می‌شود. این دو فصل بدنه اصلی تحقیق است. در پایان نیز «نتایج تحقیق» در ترازوی پاسخ به پرسش‌های تحقیق خواهد آمد.
به لحاظ اینکه موضوع این تحقیق اصول فقه موجود است یا اصول فقه مطلوب، متذکر می‌شود در فصل اول در گزارش تحلیلی از منابع و ادله اصول فقه، طبعاً موضوع، اصول فقه موجود با شاخصیت کتاب کفایة الاصول خواهد بود؛ اما پس از ارائه تحلیلی‌ِ تعریف اصول فقه در همین فصل، در فصل‌های بعدی ملاک تعریف ارائه شده خواهد بود.
نویسنده: سیف الله صرامی
منبع:

تاریخ خبر: 1395/6/30 سه‌شنبه
تعداد بازدید کل: 1176 تعداد بازدید امروز: 1
 
امتیاز دهی
 
 


مطالب مرتبط

پربازدید ترین مطالب
[Control]
تعداد بازديد اين صفحه: 1177

آدرس: قم - میدان شهدا - خیابان معلم   پژوهشکده فقه و حقوق
تلفن: 371160 - 025  داخلی 1364
ایمیل: feqh@isca.ac.ir

ایتا
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

پژوهشكده فقه و حقوق
مجری سایت : شرکت سیگما