نظریه پردازی در فقه و اصول(گفت و گو با جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه)


نظریه پردازی در فقه و اصول(گفتگو با جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه)
نویسنده: علی شفیعی
ناشر: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی(وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی)
تهیه: پژوهشکده فقه و حقوق
چاپ دوم: 1395
شمارگان:750
قیمت: 35000تومان

سخنی با خواننده(مدیر پژوهشکده فقه و حقوق)

پیشرفت فنّاورى و صنعت، انتقال و مبادله سریع اطلاعات، کنش و واکنش حوزه‏هاى مختلف سیاسى، اقتصادى و فرهنگى، تأثیرپذیرى افکار جهانى از دگرگونى‏ها و تأثیرپذیرى آنها از یکدیگر، ظهور روابط چندگانه و تعامل‏هاى پیچیده در ساحت‏هاى فراملى و جهانى، تطوّر نگاه‏ها و نظریه‏هاى حقوقى و فلسفى، پدیدآمدن الگوها و کالاهاى فرهنگى مغایر با ارزش‏هاى انسانى و... تحولات دنیاى جدید را تشکیل مى‏دهند.
در حوزه فقه و اجتهاد، نظریه «توانایى فقه براى مواجهۀ فعال و مثبت با دنیاى جدید» را هنگامى مى‏توان اثبات و اجرا کرد که پرسش‏هاى مربوط به فقه که برآمده از این تحولات هستند، شناسایى، بررسى و پاسخ داده شوند. این پرسش‏ها جایگاه‏هاى متفاوتى دارند: پاره‏اى به مبانى و ریشه‏هاى فقه، پاره‏اى به فعالیت فقهى و روند شکل‏گیرى آن و پاره‏اى نیز به عرضه فقه و حضور موفق آن در زندگی فردی و اجتماعی مربوط مى‏شوند. بخشى از این پرسش‏ها عبارت‏اند از:

1. پرسش‏هاى مربوط به مبانى فقه

مقصود از مبانى، هم مبانى‏اى است که فقه هویت خود را به عنوان یک دانش از آنها مى‏گیرد و هم مبانى‏اى که به اقتضاى آنها نقش «تنظیم روابط و مناسبات حقوقى‎‎» به فقه منحصر مى‏شود. این مبانى متعددند و بسیار؛ ولى از میان آنها دو مبناى زیر امروزه بیشتر مورد پرسش‏اند:
الف) مکلف‌بودن انسان در برابر خداوند: در برابر این مبنا امروزه دیدگاهى قرار گرفته است که انسان را موجودى ذى‌حق و فراتکلیف به شمار مى‏آورد.
ب) لزوم تعیین روابط و مناسبات حقوقى بر اساس رجوع به عقل قدسى (عقل متعالى معصوم7): در برابر این مبنا امروزه دیدگاهى قرار گرفته است که عقل و علمِ بشر را در تعیین این مناسبات توانا مى‏بیند.

2. پرسش‏هاى مربوط به فعالیت فقهى و روند شکل‏گیرى آن

این پرسش‏ها به محورهایى چند مربوط مى‏شوند که به قرار زیر است:
الف) تأثیرپذیرى اجتهاد در جایگاه یک فعالیت فکرى و ذهنى: در این زمینه با پرسش‏هاى بسیار روبرو هستیم که از میان آنها دست‌کم دو پرسش زیر دارای اهمیت‌اند:
  • تحولات اجتماعى، از آن جهت که اندیشه‏هاى ناظر به مناسبات اجتماعى را تحت تأثیر قرار مى‏دهند، چه تأثیراتى بر فقه و فعالیت فقهى بر جاى مى‏گذارند؟
  • اخلاق که گاه به دلیل دراختیارگرفتن فضاى درونى و روانى انسان، به تعاملات و حتى نگاه او به مناسبات اجتماعى جهت مى‏دهد، آیا بر ذهنیت و فعالیت فقهى فقیه نیز سایه مى‏افکند یا خیر؟ در صورت پذیرش آن، آیا این تأثیرگذارى همیشه مثبت است؟
ب) لوازم و ملزومات پاسخگویى فقه به مسائل جدید: دراین‌باره با حوزه‌های زیر مواجه هستیم:
  • شناخت مسائل جدید: با توجه به اینکه شناخت انسان از پدیده‏هاى جدید نیازمند تخصص است که آن هم نتیجه طبیعى تعامل میان سرنوشت پدیده‏ها با یکدیگر و پرشتاب‌شدن روند رویش و ریزش موضوعات است، فقه چگونه مى‏تواند حکم موضوعاتى را که مسیر شناخت آنها دشوار و پرپیچ‌وخم گردیده است، بشناسد؟
  • بررسى نظرى - تاریخى اصول فقه از حیث داشتن یا نداشتن توانایى در پاسخگویی به مسائل جدید، به‌ویژه مسائل حکومتى و سیاسى: این بحث متضمن بررسى سرفصل‏هاى متعددى است؛ از جمله بررسى نظرى - تاریخى قواعد اصولى یا رویکردهایى در اصول همچون احتیاط یا پاره‏اى از شقوق استصحاب که گاه به نظر مى‏آید، وجود یا شدت آنها فقه را در پاسخگویى به مسائل جدید ناتوان مى‏سازد.
  • شناسایى و بررسى قواعد فقهى جدید یا ناشناخته: علاوه بر قواعد فقهى رایج، برای پاسخگویی فقه به مسائل جدید می‌توان از قواعد فقهی نانوشته، ولى قابل بحث و احتمالاً قابل اثبات، همچون بحث از عدالت در قالب یک قاعده فقهى استفاده کرد.
  • شناسایى و بررسى دانش‏ها یا فنونى که جاى آنها در مجموعه دانش‏هاى مورد استفادۀ فقه خالى است: نمونه این دانش‌‌ها دانش «نقد متن حدیث» است. نقد متن از قدیم کمابیش همواره وجود داشته است، ولى آنچه به آن نیازمندیم و مى‏تواند نقد متن را در خدمت فقه قرار دهد، تبدیل آن به علمی مستقل و تعریف‌شده، با حدودى معین و روشى مشخص است.
  • روش‏شناسى فعالیت (استنباط) فقهى: پرسش این است که در فضاى کنونى، با توجه به روش‏شناسى در علم و پذیرش این اصل که روش‏شناسى سهمى مهم در موفقیت هرچه بیشتر علم دارد، آیا تنقیح روش استنباط فقهى، به‌ویژه در برابر تحولات روزافزون اجتماعى و مسائل جدید ضرورت دارد؟ چگونه؟
ج) مدیریت علم فقه از حیث آموزشى و پژوهشى: گذشت قرن‏هاى متمادى بر فقه، به انباشت آراى انبوه در مسائل فقه و مسائل دانش‏هایى که بار خدمات‌رسانى به فقه را بر دوش دارند، انجامیده است. این تراکم و انباشت چالش‏هایى را فرا روى دو بعد آمـوزش و پژوهش فقه قرار داده است. بى‌گمان در صورت حل‌نشدن این چالش‏ها، کارکرد فقه به‌ویژه در مسائل جدید، در مسیر پردست‏انداز و گاه غیر قابل عبورى قرار مى‏گیرد.
حل این مشکل کوشش‏هاى چند‌جانبه‏اى را طلب مى‏کند. تعریف توسعه علم فقه و شاخص‏هاى آن، کنار گذاشتن آراى زائد از فقه و اصول فقه به عنوان دانشی که باید تمام‌قد، در خدمت فقه باشد، نظریه‏پردازى فقهى و اصولی‌‌، ترسیم ساختارى گویاتر، جامع‏تر و فراگیرتر در مورد مقولات جدید، و بازتدوین فنى و عالمانۀ متون فقهى از جمله راهکارهاى حل این مشکل به نظر می‌رسند. عنوان «مدیریت علم فقه‎‎» عنوان جامعى است که دست‏کم به بخشى از این راهکارها مى‏پردازد.

3. پرسش‏هاى مربوط به بازده بیرونى فقه

در اینجا پرسش اصلى این است که چگونه مى‏توان حضورى دقیقاً فنى و موفق را براى بازده بیرونى فقه در صحنه‌های مختلف فردی و اجتماعی تعریف کرد و به آن عینیت بخشید؟
در ذیل این پرسش، پرسش‌هایی فرعی قابل طرح هستند که محورهای متعددی را برای پژوهش ایجاد میکنند. در این میان دو محور مهم‌تر می‌نماید:

الف) موضوع‌شناسی

ارتباط عینی فقه با جهان خارج از طریق موضوعاتی است که در جهان خارج وجود دارد. انحصار توجه دانش فقه به حکم‌شناسی و رهاکردن شناخت موضوع می‌تواند آسیب ذهنی‌شدن و انتزاعی‌اندیشیدن را در تفقه و اجتهاد به دنبال داشته باشد؛ بنابراین محور بررسی جایگاه موضوع‌شناسی در روند استنباط شکل می‌گیرد.

ب) رابطه فقه و حقوق

فقه و حقوق، دستکم در بخش گسترده‌ای از قلمرو موضوعات و اهداف، همپوشانی دارند. ازآنجاکه تحول دانش حقوق در روند روبه تطور و پیچیدگی روابط خصوصی و عمومی حیات بشر شکل گرفته و تحول یافته است، این دانش عملاً در متن زندگی بشر حضور دارد؛ بنابراین فقه برای حضور فعال و پویای خود در زندگی بشر، باید تعامل نظری و عملی خود را، از جنبه‌های مختلف، با دانش دیرپای حقوق تعریف و بازخوانی کند. یکی از لوازم این تعامل، تدوین نظریه‌های فقهی و اصولی است که می‌تواند راه را برای تعامل انتقادی و پیش‌برنده با نظریه‌های حقوقی باز کند. همچنان که بررسی‌های فقهی، اصولی، فلسفه فقهی و فلسفه اصولی را برای رابطه و تعامل فقه و قانون پیشِ رو می‌گذارد.
روش مطالعاتى پژوهشکده فقه و حقوق بر این پایه استوار بوده است که برای ورود به انبوه مباحث و موضوعات یاد شده، باید سیاست متفاوتی را در دو مرحلۀ «طرح و دریافت ایده‎‎» و «پروراندن و اثبات آن‎‎» در پیش گرفت. مرحله اول با سخاوتمندى و برخورد آزاد از گذر «تولید، تکثیر و تبادل ایده‎‎» به انجام مى‏رسد؛ درحالى‌که در مرحله دوم که بارِ پروراندن و اثبات ایده را بر دوش دارد، اصل را باید بر دقت هرچه بیشتر نهاد. بر پایه این روش، پژوهشکده فقه و حقوق در چارچوب اهداف و فعالیت‏هاى تعریف‌شدۀ خود، فراهم‌آوردن مجموعه‏اى چندجلدى از گفتگو با استادان و صاحب‌نظران حوزوی و دانشگاهی را با عنوان «فقه، حقوق و جامعه‎‎» وجهۀ همّت خود قرار داد. این مجموعه در راستای سیاست یادشده، گام‌هایی در مرحله «طرح و دریافت ایده‎‎» برمی‌دارد. پژوهش حاضر با عنوان «نظریه‌پردازی در فقه و اصول‎‎» یکی از اجزای این مجموعه است.
نظریه‌پردازی تولیدِ دانشِ مبتنی بر نوعی از پژوهش است که در مقابل پژوهشِ موردی قرار می‌گیرد. در پژوهش موردی مسئله خاصی از مسائل علم مورد پژوهش است و نتیجه پژوهش هم تنها در قلمرو همان مسئله معتبر و دارای کاربرد است؛ اما پژوهش‌های نظریه‌پردازانه، اگر منجر به تولید نظریه گردد، دسته‌‌‌ای از مسائل را تحت قلمرو خود می‌آورد. از طرفی بسیاری از دغدغه‌ها و نیـاز‌ها، به‌ویـژه‌ در حوزه‌های کـلان اجتماعـی، حکومتی و سیاسـی که بـه آینده‌نگـری و پیش‌بینی‌های به‌موقع نیاز دارد، جز با اعتماد به نظریه‌ها پاسخ داده نمی‌شود.
فقه گران‌سنگ امامیه و اصول فقه آن که در طول تاریخ تحول خود تلاش کرده است، همگام با تحول و گستردگی فقه پاسخگوی نیازهای آن باشد، در متون خود حاوی نظریه‌هایی پرمغز با کاربردهایی فراوان است. این مباحث هرچند نام و اصطلاح نظریه را برخود ندارند، دستکم در برخی از موارد، آنچه در فقه یا اصول نام قاعده یا اصل یا نام‌های مشابه را روی خود دارد، در چارچوب اصطلاحِ تازه‌وارد نظریه می‌گنجد.
عجالتاً به نظر می‌رسد، آنچه در فقه «قاعده اصطیادی» نام دارد، می‌تواند در چارچوب اصطلاح نظریه فقهی قرار گیرد؛ زیرا قاعده اصطیادی ابتدا راه اثبات موردی را در موارد متعدد می‌پیماید تا در ذهن فقیه، از به هم‌پیوستن اثبات‌های متعدد موردی، اثبات فراگیر مطرح شود تا در صورت پیداشدن ادله کافی برای آن، نظریه شکل بگیرد. شاید آنچه از قدیم در فقه با عنوان «قاعده میسور‎‎» مطرح بوده است و دلیل معتبر خاصی مانند ادله قواعد لاضـرر و نفی حـرج آن را پشتیبانی نمی‌کند، مثال خوبـی باشد. همچنان‌که با احتیاط کمتری می‌توان در دوران معاصر از نظریه «منطقه‌الفراغ‎‎» یا نظریه «خطابات قانونیه‎‎» در فقه و اصول یاد کرد.
با وجود آنچه گفتیم، بر اهل فن روشن است که فقه و اصول موجود بر پایه و با انگیزۀ فراگیر تولید نظریه‌ها شکل نگرفته است؛ بلکه نظریه‌پردازی در آنها با چالش‌های مهم مفهومی، مبنایی، کارکردی و نبود سازوکارهای کافی پژوهشی و آموزشی روبروست. پیچیدگی‌ها و تازگی‌ها در این حـوزه آن‌قدر زیاد است که موضـوع را در مراحل گمانه‌زنی، افق‌گشایی و ایده‌پروری نگه می‌دارد؛ ازاین‌رو پژوهشکده فقه و حقوق شیوه گفتگو را برای آغاز پژوهش در این زمینه برگزید. مدیریت انجام گفتگو و سپس ویرایش علمی متن پیاده‌شدۀ آنها را همکار ارجمند حجت الاسلام‌و‌المسلمین آقای علی شفیعی بر عهده گرفتند که از تلاش‌های ایشان در تهیه این مجموعه صمیمانه تشکر می‌کنیم.
همکاران دیگری که در به‌ثمرنشستن این اثر نقش داشته‌اند عبارتاند از:
  1. حجت الاسلام‌و‌المسلمین آقای حسنعلی علی‌اکبریان عضو هیئت علمی پژوهشکده فقه و حقوق و مدیر فعلی گروه فلسفۀ فقه و مدیر سابق گروه دانش‌های وابستۀ فقه که ویرایش علمی گفتگو‌ها در زمان مدیریت و با نظارت دقیق ایشان در این گروه به انجام رسید.
  2. حجت الاسلام‌و‌المسلمین آقای محمدعلی خادمی کوشا عضو هیئت علمی پژوهشکده فقه و حقوق و مدیر گروه دانش‌های وابستۀ فقه که بر انجام پژوهش در این گروه تا رسیدن به مرحله نهایی نظارت داشته‌اند.
  3. حجج اسلام و المسلمین آقایان دکتر محمد صالحی مدیر گروه مسائل فقهی حقوقی و عضـو شورای پژوهشی و رسـول نـادری دبیـر این شورا که در کنار دو مدیر گروه یادشده، در شورای پژوهشی به ریاست مدیر پژوهشکده به نقد و بررسی پژوهش پرداخته‌اند.
از همه این سروران، سایـر همکاران در پژوهشکده، به‌ویـژه‌ کارشناس فعلی گـروه دانش‌های وابستۀ فقه جناب آقای غفار شاوه‌ای، کارشناس سابق آن حجت الاسلام‌و المسلمین آقای جلال‌الدین عراقی و نشر پژوهشگاه که این نوشتار را در قالب دلپسند به انتشار سپرد، سپاسگزاری می‌کنیم.
 
سیف‌الله صرامی
مدیر پژوهشکده فقه و حقوق

درآمد(نویسنده)     

دانش فقه و اصول در طول حیات خویش از دو حیث شکلی همانند تبویب‌‌ها و ساختارهای جدید و محتوایی همانند اصلاح و تغییر پاره‌‌‌ای مبانی، افزایش منابع[1] و ارائه تفاسیر خاصی از آنها[2] و تفاوت در روش‌‌ها[3] و رویکردها، تطورات فراوان و تحولات بسیاری را تجربه کرده است. یکی از رویکردهای جدیدی که می‌تواند مرحله‌ای نو در تحول دانش‌هایی چون فقه و اصول قلمداد شود و دوره‌ای دیگر به ادوار تاریخی فقه و اصول بیفزاید، نگاه سامان‌مند و نظریه‌وار به مجموعه آموزه‌ها و ارائه ساختار متناسب با آن نگاه در این دو دانش است. نظریه‌سازی یا نظریه‌پردازی که مدتی است، ذهن پاره‌‌‌ای از اندیشه‌وران و عالمان را به خود متوجه کرده است، تلاش علمی و روشمند برای فهم و دریافت نظریه است؛ به بیانی دیگر نظریه‌پردازی فرایندی است که برای خلق نظریه طی می‌شود و عمل و فعلی است که به کشف یا خلق نظریه منجر می‌گردد.
نظریه‌پردازی که از آن با تعابیری چون ساخت نظریه،[4] نظریه‌سازی[5] و تئوریزه‌کردن نیز یاد می‌شود،[6] بدان جهت که می‌توان دارای کارکردها و آثار قابل توجهی باشد، به یک دغدغه تبدیل شد و مقرر گشت جهت روشن‌شدن زوایای ناپیموده آن، پروژه‌‌‌ای پژوهشی سامان یابد تا تصویری درست و تقریری دقیق از آن ارائه گردد.
فهم و استخراج یک نظریه روشمند و قابل دفاع و به عبارت دیگر فرایند ارائه نظریه کاربردی و خردمندانه، نیازمند آشنایی نظریه‌پرداز با پاره‌‌‌ای مباحث پیشانظریه‌‌‌ای است که بسیاری از آن مباحث علاوه بر آنکه ضروری هستند، می‌توانند تسهیل‌کننده ورود وی به قلمرو و جغرافیای ارائه یک نظریه علمی و نگاهبانی برای بازداشتن وی از خبط و خطاهای دانشی باشند.[7]
رویکرد نظریه‌‌‌ای به فقه و اصول همانند هر حرکت علمی دیگر، از یک‌سو نیازمند
چینش
و تبیین مبادی، منابع، روش‌‌ها و از سوی دیگر نیازمند شناخت آسیب‌‌هاست
تا بتوان ضمن بهره‌برداری صحیح از آن، ظرفیت‌های آن را به‌صورتی حداکثری
استحصال کرد.

 
 
گرچه ادبیات نظریه‌پردازی در فقه شکل گرفته است، می‌توان با الغای خصوصیت در بسیاری از مباحث همانند مبادی و پاره‌‌‌ای مبانی و روش‌ها، آن نکات را در دانش اصول نیز ساری و جاری کرد. همان‌گونه که اشاره شد، نظریه‌پردازی فقهی و اصولی نوعی عملیات و پردازش است[8] که تفاوت آن با دیگر مفاهیم مشابه در مواد و داده‌های در اختیار است. در نظریه‌پردازی فقهی و اصولی آنچه اتفاق می‌افتد، تلاش نظریه‌پرداز برای استخراج نظریه‌های فقهی و اصولی از داده‌ها و آرا و اندیشه‌های فقهی و اصولی و ارائه آنها به‌شکلی منسجم و تبیین در قالب‌هایی کلان و دارای شمول است که دارای معیارها و موازین خاصی[9] می‌باشد. مجموعه پیشِ رو ادامه پروژه تعریف‌‌شده‌ای است که در پژوهشکده فقه در مورد موضوعات و مباحث نوپیدا سامان‌یافته است. با توجه به گسترده‌بودن قلمرو و جغرافیای بحثِ از نظریه و نظریه‏پردازى به عنوان گام اول، سعى شده است سؤالاتى در سه محور «نظریه‏پردازى در علوم انسانى»، «نظریه‏پردازى در فقه‎‎» و «نظریه‏پردازى در اصول فقه‎‎» تنظیم شود تا در قالب گفتگوها بتوان پاره‌ای از دغدغه‌ها و سرفصل‌های قابل طرح را به میدان آورد.
محور اول ‌سؤالات بر مدار مباحث عمومی نظریه همانند چیستی نظریه، ضروری بودن یا نبودن نظریه برای یک دانش و پیش‌فرض‌های پرداختن به نظریه تنظیم شده است؛[10] در محورهای دوم و سوم که دانش فقه[11] و اصول[12] مدار ‌گفتگوها قرار گرفته است به مفهوم‌شناسی نظریه در این دو دانش، وجوه اشتراک و افتراق نظریه فقهی و اصولی با برخی اصطلاحات و مفاهیم نزدیک به آن، منابع و روش‌های نظریه‌پردازی و نسبت آن با منابع و روش‌های فقه و اصول و علل و عوامل فقر نظریه‌پردازی در فقه و اصول پرداخته شده است.
گام دوم تصویب‌خواهی سؤالات و ارسال آن برای استادان بود. این سؤالات پس از طراحی و تصویب در شورای پژوهشی پژوهشکده برای بسیاری از ‌استادان حوزوی و دانشگاهی ارسال شد تا از نظرهای ایشان استفاده شود. علی‌رغم پیش‌بینی پژوهشکده، با توجه به نوبودن موضوع و صعوبت بحث، پروژه با استقبال جمعی از استادان ارجمند مواجه شد که از همه آن بزرگواران بابت این همراهی سپاسگزاری می‌شود. استادانی که با این مجموعه همراهی داشته‌اند، به ترتیب حروف الفبا عبارت‌اند از: 1.آیت‌الله محسن اراکی؛ 2. دکتر سعید زیباکلام؛ 3. حجت‌الاسلام والمسلمین ابوالقاسم علیدوست؛4. حجت‌‌الاسلام‌‌والمسلمین کاظم قاضی‌زاده؛
5. حجت‌الاسلام‌‌والمسلمین دکتر داوود فیرحی؛ 6. آیت‌الله دکتر سیدمصطفی محقق داماد؛ 7. حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدمحمود مددی؛ 8. استاد مصطفی ملکیان؛
9. حجت‌الاسلام‌والمسلمین مهدی مهریزی.

گام سوم انجام مصاحبه‌ها و ویرایش علمی بود که پس از انجام هر مصاحبه تلاش شد ضمن آماده‌سازی علمی ابهامات احتمالی گفتگوها در رفت و برگشتی مجدد بین مصاحبه‌شونده و دبیر علمی برطرف گردد. مجموعه پیش رو محصول عنایت استادان یادشده می‌باشد که پس از ویرایش علمی بدین شکل تنظیم شده است. گفتنی است که فقط گفتگو با استاد زیباکلام به خواسته خود ایشان به صورت مکتوب انجام شد
و پس از رفت و آمدی مجدد تلاش شد پاره‌ای از مباحث که در نوبت اول
نظرات مکتوب ایشان با ابهام یا به‌اجمال بود، تکمیل گردد و به سیاق دیگر ‌گفتگوها نزدیک‌تر شود.

قبل از ملاحظه این مجموعه تذکر نکاتی چند مفید است:
  1. تلاش شرکت‌کنندگان در این گفتگوهای علمی بر آن بود که بتوانند تمامی سؤالات یا حداکثر آنها را به گفتگو بگذارند؛ ولی این‌گونه نشد و لذا پاره‌ای از سؤالات فوق کماکان نیازمند مباحثه و مطالعه‌اند.
  2. تلاش بسیاری شد تا گفتگوها ضمن ویرایش علمی و انتخاب تیترهای متن و حاشیه روان‌تر گردند؛ ازآنجاکه امانت در انتقال آرا و نظرهای گفتگوشوندگان اصل بود، در پاره‌ای از موارد احتمال دارد این ویژگی رعایت نشده باشد.
  3. گفتگو با استاد سعید زیباکلام اگرچه بر خلاف دیگر گفتگوها به‌صورت مکتوب بوده است، در رفت و آمدهایی چندگانه تلاش شده شیوه و مباحث آن به دیگر گفتگوها نزدیک شود.
فرصت را مغتنم دانسته، بر خود لازم می‌دانم از همه بزرگواران و استادانی که در این مجموعه از دانش و اندیشه آنها بهره برده و این مجموعه را محصول حضور عالمانه ایشان می‌دانم قدردانی کنم و از خدای سبحان توفیق ایشان را خواستار باشم.
از همه همکاران ارجمند پژوهشکده فقه و حقوق که در طول این پژوهش از رهنمون‌‌ها و تذکرات ایشان بهره بردم، به‌ویژه مدیر پیشین پژوهشکده حضرت حجت‌الاسلام‌والمسلیمن مرتضوی که این پژوهش در مدیریت ایشان شروع شد و مدیر کنونی پژوهشکده حضرت حجت‌الاسلام‌والمسلمین صرامی که هم در طول تحقیق و هم در شورای پژوهشی از نظرهای ایشان استفاده کردم، سپاسگزاری می‌کنم و برای حضرات حجج اسلام و الملسمین آقای علی اکبریان مدیر پیشین گروه اصول و دانش‌های وابسته و آقای خادمی مدیر فعلی گروه که در طول ‌گفتگوها از تذکراتشان بهره‌مند بودم و حضرات حجج اسلام و المسلمین سعید ضیائی‌فر، رضا اسلامی، علیرضا فرحناک و سیدرضی آصف آگاه (اشکوری) که با مشارکت در ‌گفتگوها به غنی‌شدن آن کمک کردند، از درگاه خداوند درخواست سربلندی دارم و امیدوارم که توفیق الهی همیشه رفیق ایشان باشد.
در پایان از مساعدت و همکاری همکاران محترم گروه فقه و حقوق اسلامی و مدیر کل محترم مرکز پژوهشهای علوم اسلامی و انسانی جناب آقای دکتر واسعی که نهایی‌شدن این اثر مرهون همراهی سازمانی ایشان است قدردانی می‌کنم.
 
نویسنده: علی شفیعی
 
 
 
[1]. در دوره تفریع منابعی همچون اجماع و عقل / دلیل‌العقل به منابع پیشین افزوده می‌شوند.
[2]. همانند تفاسیر متفاوت از کتاب و سنت در میان اصولیان و اخباریان (ر.ک: میرآقا محسنی؛ نقدی بر اخباریگری) و رویکردها و تلقی‌های مختلف از عقل در میان فقیهان و اصولیان (ر.ک: ابوامامه نوار بن الشلی؛ العقل الفقهی معالم و ضوابط).
[3]. برای نمونه تفاوت روش‌های فقهی و اصولی در مکتب قم و نجف در دوران معاصر. (ر.ک: مصطفی محقق داماد؛ «ویژگی‌های مکتب اصولی حوزه علمیه قم»؛ نشست‌‌‌های علمی مرکز فقهی ائمه اطهار؛ ج1. ابوالقاسم علیدوست؛ «گفتگو با مجله مهرنامه»).
[4]. Theory Construction.ساخت و ساز نظریه :
[5]. Theory Building. ساختمان تئوری :
[6]. حسن داناییفرد؛ نظریه‌پردازی، مبانی و روش‌شناسی‌ها؛ ص10.
[7]. از جمله مباحثی که می‌تواند به نظریه‌ساز در تولید یک نظریه کمک کند، برخی صاحب‌نظران چنین مواردی را ذکر کرده‌اند: الف) دانش کافی نظریه‌پرداز در دو محور روش‌شناسی نظریه‌پردازی و پدیده مورد مطالعه؛
ب) داشتن تصویری روشن از نیاز به نظریه؛ ج) دانش ِ درست ارائه‌کردن نظریه در قالب علمی آن (حسن دانایی‌فرد؛
نظریه‌پردازی، مبانی و روش‌شناسی‌ها؛ ص10).
[8]. گفتگو با استاد علیدوست: نظریه‌پردازی فقهی آن است که عملیات استنباطی... .
[9]. گفتگو با استاد علیدوست: نظریه‌پرداز باید آنچه را ارائه‌‌ می‌کند مستدل بگوید... .
[10]. این سؤالات عبارت‌اند از: 1. نظریه چیست و در علوم چه تعریف جامع و مانعی از آن می‌توان ارائه کرد؟ 2. آیا نظریه برای یک دانش لازم است؟ به بیان دیگر آیا دانش بی‌نظریه ممکن است و آیا این‌ یک نقیصه و ضعف برای آن علم محسوب نمی‌شود؟ 3. پرداختن به نظریه بر چه پیش‌فرض‌هایی استوار است؟ آیا این پیش‌فرض‌ها نسبتی با مباحث جدید در تفکرات غربی که مبتنی بر اومانیسم و نوعی گسست از دین‌محوری است، دارند یا خیر؟ 4. کشاندن مفهوم نظریه از علوم انسانی به حوزه دین‌شناسی چقدر صحیح است؟
[11]. سؤالات محور فقه عبارت‌اند از: 1. نظریه در دانش فقه به چه معناست و وجوه تفاوت و اشتراک آن با اصطلاحاتى همچون: قاعده فقهى، مسئله فقهى و... چیست؟ 2. نظریه‏پردازى در دانش فقه چه پیشینه‏اى دارد؟ در صورت وجود پیشینه، نظریه‌پردازان مهم و برخى نظریاتشان را تبیین بفرمایید. 3. منابع و روش‏هاى نظریه‏پردازى در فقه چیست و چه نسبتى با منابع و روش‏هاى فقه دارند؟ 4. نظریه فقهى قابلیت حجیت شرعى دارد؟ معیار و معناى حجیت نظریه فقهى چیست؟
[12]. سؤالات محور اصول عبارت‌اند از: 1. نظریه در دانش اصول به چه معناست و وجوه تفاوت و اشتراک آن با اصطلاحاتى همچون قاعده اصولى، مسئله اصولى و... چیست؟ 2. نظریه‏پردازى در دانش اصول چه پیشینه‏اى دارد؟ در صورت وجود پیشینه، نظریه‌پردازان مهم و برخى نظریاتشان را معرفی بفرمایید. 3. منابع و روش‏هاى نظریه‏پردازى در اصول چیست و چه نسبتى با منابع و روش‏هاى دانش اصول دارند؟ 4. نظریه اصولى قابلیت حجیت شرعى دارد؟ معیار و معناى حجیت نظریه اصولى چیست؟
منبع:

تاریخ خبر: 1396/2/6 چهارشنبه
تعداد بازدید کل: 1325 تعداد بازدید امروز: 2
 
امتیاز دهی
 
 


مطالب مرتبط

پربازدید ترین مطالب

مطالب مرتبط

پربازدید ترین مطالب
[Control]
تعداد بازديد اين صفحه: 1326

آدرس: قم - میدان شهدا - خیابان معلم   پژوهشکده فقه و حقوق
تلفن: 371160 - 025  داخلی 1364
ایمیل: feqh@isca.ac.ir

ایتا
پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

پژوهشكده فقه و حقوق
مجری سایت : شرکت سیگما